عشق

ساخت وبلاگ

دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۶


رهرو عشق شدن مرد خطر میخواهد
دل خونین شده و دیده ی تر میخواهد
تیغ بر حنجره ی مرغ سحر خوابیده
زندگی کردن با مرگ جگر میخواهد
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم این است که سر میخواهد
وقتی از مردی این قوم سکوتی مانده
باز اینجا زنی از جنس قمر* میخواهد
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است*
خنده با سینه ی پر درد هنر میخواهد
کوهکن تیشه نزن ریشه ی این ظلم قویست
فتح شیرینی این عشق تبر میخواهد
ای بهار از چه خموشی که در این فصل خزان
داغ من ناله ای از مرغ سحر میخواهد
برو ای عشق که پای سفرم نیست دگر
با تو همراه شدن پای سفر میخواهد

نوشته شده توسط حامد محمدی در ساعت 20:37 | لینک  | 
عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamedfh بازدید : 249 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 23:25